جدول جو
جدول جو

معنی ترب تیم - جستجوی لغت در جدول جو

ترب تیم
تخم ترب و تربچه که از گیاه آن به دست آید
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تربیم
تصویر تربیم
نوعی عنصر فلزی درخشان و کمیاب
فرهنگ فارسی عمید
(تْ تَ)
پسرویدرن و برادر استاتیرا (زن اردشیر پسر داریوش دوم). که آمس تریس دختر داریوش را بزنی گرفت و چون پدرش درگذشت به جای او والی شد و عاشق خواهرخود رکسانه گردید و در صدد قتل آمس تریس برآمد ولی توطئۀ او کشف شد و داریوش یکی از ندیمان وی را مأمور نجات آمس تریس کرد. تری تخم بدست وی کشته شد. و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 961 و تریتن تخمس شود
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
منسوب به تربیت. پرورشی.
- علوم تربیتی، پداگوژی. علومی که مربوط به آموزش و پرورش باشد. هنر آموزش و پرورش اطفال. رجوع به ’تعلیم و تربیت’ شود
لغت نامه دهخدا
(تُ بَ)
منسوب به شهر تربت. (ناظم الاطباء). که از تربت حیدریه یا از تربت جام باشد، منسوب به مرقد. (ناظم الاطباء)
خاکی و منسوب به مقبره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
میوه و هسته ی درخت تاق
فرهنگ گویش مازندرانی
دانه دانه، قطره قطره، نم نم باران
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: اندک و کم
فرهنگ گویش مازندرانی
بذر سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی